دائما یکسان نباشد حال دوران


منم و شب که روشن است امروز
منم و زخم های کهنه ی دیروز
هی بخندم به ریش غم با سوز
هی نفهمی چقدر غمگینم


دست در دست تو نخواهم داد
به خودم تکیه کرده ام در باد
در بغل ، مرا بگیر از یاد
آخرین بار است،می میرم!


با خودم در سکوت ارامم
نشو!من با نگفته گویایم
میروم من به سمت رویایم
با همین خنده ی غم آگینم


از تو من سالهاست کوچیدم
گرچه گفتی که :"من پرت چیدم"
حبسم اما پرنده را دیدم.
می پرم عاقب اگر اینم!




صاد.ن





مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خاطرات مدرسه faraz teb کافه پیامک سلامتی فارسی Jennifer ماشین سازی توان صنعت سلام به سایت ویدیو کلوپ نیما خوش آمدید