+وسط اشپزخونه امیرعلی سرشو رو قلبم گذاشته

 و من موهاشو ناز میکنم

دارم ب این فکر میکنم همه به بغل نیاز داریم که مامان برمیگرده

با تعجب نگاهمون میکنه ک باز چه خبره؟؟

میگم بغل فقط

بعد میاد و دستشو حلقه میکنه دورمون

ساجده از دور میگه چی شدههه؟؟

میگم بغل گروهی!! بدو بیا

دست چپمو باز میکنم و دورش می پیچم

اینطوری یه گوله محبت میشیم وسط خونه❤


++درسته که اصا سلیقم با بابا یکی نیست

اما عادت شده ک هرسال خریدمو نشون بدم و نظر بگیرم

سر تا پا لباسامو پوشیدم و میرم تو اتاق سرک میکشم میگم بیام؟

میخنده،چرخ میزنم جلوش و نیشمو باز میکنم

اشاره میکنه برم جلو

وبوسه میکاره رو پیشونیم تا شکوفه بزنم

منم ماچ میذارم رو ریشاش ک زبریشم دوست داشتنیه


+++شیرینی اولین حقوقمو میبرم خونه 

به ساجده میگم بریم برا علی پیرهن لیموییه رو بگیریم

و بدجنس ذوق میکنم از نقشه ام

ک شاید یذره علی رو ازین حال خسته و درمونده دربیاره☺


خدای جانا،

ازین خوشبختیای عمیق و تازه بپاش رو سر زندگی همه لدفا



پ.ن:

بارون همینطور شرشر میزنه،

نشستم حسابی لب پنجره شعر خوندم 

حالا به فردا فکر میکنم ک قراره گلگلی باشهـخدا کنه ـ،خداکنه ـ


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

موسسه آموزش عالی الکترونیکی ایرانیان lira چکاوک خیال مطالب مفيد از هر دري rozoshab شعرها و ترانه های پارسی قانون جذب | مراحل قانون جذب | موفقیت فلزیاب mega کتابخانه عمومی آیت الله کاشانی شهرستان ماکو