فک میکنم بعد یکماه
دوباره اتگشتام داره بپر بپر میکنه رو کیبورد
عمر درگذره همچنان
یهو صدای محمدرضا میپیچه تو گوشم که
«دست طبیعت گل عمر مرا مچین.»
که خب ناگزیریم.
 
زمان میگذره و این خوبه تقریبا
اگه بلد باشیم از گذشتن و عبور کردن لذت ببریم:)
 
درد میاد میشینه
تاول میشه رو انگشت حلقه ات
میسوزه.تاول میترکه.صد بار جای زخم به اینطرف و اونطرف میخوره
اما اخرش خوب میشه
خیلی وقت قبل روغن داغ بود و پرید رو انگشتم نشست
سوخت و پوست و گوشتمو خورد
اما الان
از جای زخم روی انگشتم فقد سرخی مونده
و این یعنی امید
بهش نگاه میکنم و جون میگرم برای تولد برا ترمیم:)
 
دیشب
اول ازادراه
برا نماز واستاده بودیم و من دلم بغل میخواست
وسط بوق بوق ماشینا و سردی هوا
دله دیگه!
نمیفهمه !
دستمو به سمت بابا دراز کردم 
باهاش دست دادم و خندیدم
خودش منو تو بغلش جا داد
اون سه سانت فاصله برداشته شد:)
 
 
سرمو به شیشه تکیه داده بودم و بیرونو نگاه میکردم
حس کردم
چقدر خدا رو شاکرم:)
خوشبختی وسط سینم نشسته و خون پمپاز میکنه به رگ هام
حس کردم
«من از ان روز که در بند توام ازادم»
و به خدایـجان گفتم :
:"تا تکیه گاه تویی هراس نیست:) "
 
 
کربلا بودم .جاتون سبز بود وقت قشنگیاش
 
پارسال اهمال کاری کردم
انقدر ننوشتم ننوشتم که حس نوشتن پرید
اما ایندفعه به امید خدا مصمم تو نوشتن
پر حرفم.
تا چه پیش اید.
ارزوهای خوب و قشنگی های دنیا روونه ی قلباتون:)
 

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نمایندگی بوتان در کرمان 09229766368 تولید و فروش زونکن و محصولات بایگانی علوم آموزشي طراح یار کتاب و جزوه لوازم آرایشی آیلین هنرنامه میوه تازه ایران تحليل