تو اشپزخونه داشتم مرغ سحر میخوندم :
"شعله فکن در قفس ای اه اتشین
دست طبیعت گل عمر مرا نچین."
یهو بابا گف میگن شجریان فوت کرده!
و زندگی همینجاس.
و مرگ همنقدر نزدیکه
که مثلا عمه تو اسباب کشی از لابه لای وسایلش وصیت نامه اشو ک دو سال پیش نوشته پیدا کنه.
که مثلا وقتی داری اوازشو میخونی خبر فوتشو بشنوی!
چی از ما به یادگار میمونه؟
دیشب دلدار میگف فلانی زندگیش اینطوری بوده بعد معتاد شده.
فک میکردم
که چی؟
اومدیم تباه باشیم؟
اگ انسان نباشیم.اگ خدمتی نکنیم.اگ به نیکی ازمون یاد نشه
چی میشیم؟
پس قراره چیکار کنیم؟؟
باید حداقل ادم معمولی های خوبی باشیم.
باید بهترین معمولی خودمون باشیم.
چی از ما به یادگار میمونه وگرنه؟
اصلا کسی غمین میشه اگ نباشیم.؟
پ.ن:البته ک خدا رو شکر شایعه بود خبر.اما مرگ رو دور نکرد.
درباره این سایت