با بغض اومده میگه
شما نمیتونید شرایط منو درک کنید
میگید خودتونو وقف بدید ولی این گفتنش اسونه عملش به این سادگی ها نیست که!!!(میخواد بگه وفق زبونش نمیچرخه)
صالحه همش با علی میخوابه!مامان و بابا هم همش کنار هم میخوابن!
فقط منم که تنها میخوابم! ()
و در ادامه میفرماد اصا میدونید چیه!
تقصیر مامانه که منو دیر بدنیا اورد!!اگ منو زود بدنیا میورد اینجوری نمیشد (برگ های کائنات)
با تمام اینکه داره با ناراحتی این حرفا رو میزنه ابدا نمیتونم جلو خندمو بگیرم
به بابا میگم بابا امیرعلی اینجوری میگه
بفکر باشید
درباره این سایت